تقریباً هیچ کس، هیچ چیز در مورد استارتاپ هوش مصنوعی ایلان ماسک xAI که آخرین پروژه او است، نمیداند اما همین مقدار اطلاعات کمی که داریم خیلی ارزشمند است زیرا با همین چیزهای کمی که میدانیم، میتوانیم متوجه شویم که ایده این پروژه ایلان ماسک برای درک ماهیت جهان هستی محکوم به شکست است.
استارتاپ هوش مصنوعی ایلان ماسک xAI
استارتاپ هوش مصنوعی ایلان ماسک xAI همانقدر که جاه طلبانه است، همانقدر هم محکوم به فنا است. شاید این عبارت برای شما عجیب باشد اما دلیل فنا شدن استارتاپ هوش مصنوعی ایلان ماسک xAI ساده است: قوانین فیزیک از آن جلوگیری میکند.
طبق گزارش کوین تلگراف ماسک راهاندازی xAI را در 12 جولای در بیانیه ای که شامل سه جمله بود، اعلام کرد: «امروز شکل گیری xAI را اعلام می کنیم. هدف xAI درک ماهیت واقعی جهان است. میتوانید در روز جمعه ۱۴ ژوئیه در اسپیس توییتر با تیم ملاقات کنید و سوالات خود را بپرسید.»
بر اساس گزارش رویترز، انگیزه ماسک از راهاندازی xAI تمایل به توسعه هوش مصنوعی ایمن است و پروژه ارز دیجیتال هوش مصنوعی در کار نیست. او در رویداد اخیر اسپیس توییتر گفت: «بهترین چیزی که می توانم از نقطه نظر ایمنی هوش مصنوعی به آن برسم تلاش برای درک ماهیت واقعی جهان هستی است.»
ایده استارتاپ هوش مصنوعی ایلان ماسک xAI علمی نیست
اگرچه این یک هدف قابل ستایش است، اما هر گونه تلاش برای درک «ماهیت واقعی» جهان محکوم به فنا است، زیرا مرکز دانش و حقیقت در جایی وجود ندارد که بتوانیم نظریههای خود را بر اساس آن تأیید کنیم. منظور از این جمله این نیست که انسان ها به اندازه کافی باهوش نیستند که ماهیت جهان را درک کنند. مشکل این است که جهان واقعاً بسیار بزرگ است و ما در درون آن گیر کردهایم.
اصل عدم قطعیت هایزنبرگ به صراحت به ما می گوید که جنبههای خاصی از واقعیت را نمیتوان به طور همزمان از طریق مشاهده یا اندازهگیری تأیید کرد. به همین دلیل است که نمیتوانیم فاصله بین زمین و اورانوس را اندازهگیری کنیم، یک سال صبر کنیم، دوباره آن را اندازهگیری کنیم و سرعت دقیق انبساط کیهان را تعیین کنیم.
روش علمی مستلزم مشاهده است، و همانطور که اصل انسان شناسی به ما می آموزد، همه ناظران محدود هستند. در مورد جهان قابل مشاهده، ما بیشتر توسط ماهیت فیزیک محدود شدهایم. جهان با چنان سرعتی در حال انبساط است که ما را از اندازه گیری هر چیزی فراتر از یک نقطه خاص، بدون توجه به اینکه از چه ابزاری استفاده می کنیم، منع میکند.
انبساط جهان فقط آن را بزرگتر نمیکند. این مساله به آن یک «افق کیهانی» متمایز و قابل تعریف میدهد که قوانین فیزیک ما را از اندازهگیری فراتر از آن بازمیدارد. اگر بخواهیم کاوشگری را با حداکثر سرعت مجاز طبق قوانین فیزیک، با سرعت نور به بیرون بفرستیم، آنگاه هر ذرهای از جهان که فراتر از نقطه دقیقی است که کاوشگر بالقوه میتواند در مدت زمان X حرکت کند، برای همیشه غیر قابل دسترس خواهد بود.
این بدان معنا است که حتی یک ابر هوش فرضی که قادر به پردازش تمام دادههایی است که تا به حال تولید شدهاند، هنوز نمیتواند هیچ حقیقتی را درباره جهان مشخص کند چه برسد به استارتاپ هوش مصنوعی ایلان ماسک xAI که هنوز در ابتدای راه است.
گربه شرودینگر و استارتاپ هوش مصنوعی ایلان ماسک
یک چرخش کوچک در آزمایش فکری گربه شرودینگر، به نام «دوست ویگنر» (Wigner’s Friend)، نشان میدهد که چرا نمیتوان هیچ حقیقتی را درباره جهان به دست آورد. در واقع، اروین شرودینگر گربهای را تصور میکرد که در جعبهای با یک ظرف شیشه پر از مایع رادیواکتیو و چکشی به دام افتاده بود که با تکمیل یک فرآیند کوانتومی، چکش به ظرف شیشه برخورد میکرد و در نتیجه گربه کشته میشد.
یکی از تفاوتهای اساسی بین فرآیندهای کوانتومی و کلاسیک این است که فرآیندهای کوانتومی را می توان تحت تأثیر مشاهده قرار داد. در مکانیک کوانتومی، این بدان معناست که گربه فرضی هم زنده است و هم مرده تا زمانی که کسی آن را مشاهده کند.
«یوجین ویگنر» (Eugene Wigner)، فیزیکدان، از این موضوع خوشش نیامده بود و تصمیم گرفت برای به چالش کشیدن ادعاهای شرودینگر، آزمایش فکری خود را انجام دهد. نسخه او دو دانشمند را اضافه کرد، یکی در داخل آزمایشگاه که جعبه را باز می کند تا ببیند گربه زنده است یا مرده و دیگری در خارج که در آزمایشگاه را باز میکند تا ببیند آیا دانشمند داخل می داند که گربه زنده است یا مرده است.
آنچه به نظر میرسد این است که ایده استارتاپ هوش مصنوعی ایلان ماسک xAI ، معکوس کردن آزمایش فکری ویگنر است. آنها ظاهراً میخواهند گربه را از جعبه خارج کنند و آن را با یک سیستم هوش مصنوعی عمومی ترانسفورماتور (GPT) مانند ChatGPT، Bard یا Claude 2 جایگزین کنند.
در این شرایط، به جای اینکه از یک ناظر بخواهند تشخیص دهد که آیا هوش مصنوعی زنده است یا مرده، برنامه آنها این است که از هوش مصنوعی (Al) بخواهند حقایق زمینی را در مورد آزمایشگاه خارج از جعبه، جهان خارج از آزمایشگاه و جهان فراتر از افق کیهانی تشخیص دهد.
آنچه به نظر xAI ارائه میدهد، توسعه یک اوراکل است. ماشینی که قادر به دانستن چیزهایی است که شواهدی برای آن وجود ندارد. هیچ مبنای علمی برای این ایده اوراکل وجود ندارد و خاستگاه آن در اساطیر و مذهب ریشه دارد. از نظر علمی، بهترین چیزی که میتوانیم به آن امیدوار باشیم این است که استارتاپ هوش مصنوعی ایلان ماسک xAI ماشینی را توسعه دهد که قادر به تجزیه و تحلیل تمام دادههای تولید شده باشد.
هیچ دلیل منطقی وجود ندارد که باور کنیم این امر میتواند ماشین را به یک اوراکل تبدیل کند، اما شاید به دانشمندان کمک کند چیزی را که از دست دادهاند ببینند و در واقع این ماشین به بینش بیشتری منجر شود. شاید راز همجوشی سرد در مجموعه دادههای Reddit در جایی است که هنوز کسی نتوانسته از آن برای آموزش یک مدل GPT استفاده کند.
مگر اینکه سیستم هوش مصنوعی بتواند از قوانین فیزیک سرپیچی کند. بنابراین، هر پاسخی که هوش مصنوعی در مورد ماهیت واقعی جهان به ما می دهد باید باور کنیم، فقط تا زمانی که مشاهدات انجام شده از آن سوی جعبه و افق کیهانی تایید شود.
به این دلایل، و بسیاری دیگر که مربوط به نحوه تفسیر واقعی تحقیقات توسط سیستمهای GPT هستند، هیچ روش علمی قابل قبولی وجود ندارد که استارتاپ هوش مصنوعی ایلان ماسک xAI یا هر شرکت هوش مصنوعی دیگری بتواند یک ماشین باینری ایجاد کند که الگوریتمهای کلاسیکی را اجرا کند که قادر به مشاهده حقیقت در مورد جهان کوانتومی ما باشد.